پیوندها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- آبان 1386 1
- اردیبهشت 1386 2
- فروردین 1386 1
- اسفند 1385 2
- بهمن 1385 2
- آذر 1385 1
- آبان 1385 2
- مهر 1385 1
- شهریور 1385 1
- مرداد 1385 2
- تیر 1385 5
- خرداد 1385 2
- اردیبهشت 1385 8
- فروردین 1385 4
- اسفند 1384 5
- بهمن 1384 6
- دی 1384 4
آمار : 182043 بازدید
Powered by Blogsky
فراموشی
رنگها اثر خود را از دست داده اند یا من اینگونه می بینم . هر سپیدی
به سیاهی می ماند و هر سیاهی با تصویری مبهم به اشتباه گرفته
می شود.
نمی دانم. شاید نقش ما آدم ها نیز سیاه و مبهم شده و ما . در این
وادی نا کجا آباد . احساس را فراموش کرده ایم و قدرت عظیم محبت
کردن را . دوست داشتن و مهربان بودن را. ما آدم ها . بی اثر شده ایم
مانند خودکاری که جوهر تمام کرده . احساس مان نیز تمام شده است
شاید. ما درختانی تنها و تکیده هستیم . رها شده در دشت خشک
زندگی و با تحمل احساس خستگی از گذر سالیان سال.
احمد
شنبه 31 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:28 ب.ظ
سلام..عالی بود..یسر به من بزن
با تبا دل لینک موافقی..؟
salam dost aziz va Gol khobi wblaget ghashang bood va jaleb tonesty be man sar bezan va az barname haye yaho 7 final be khosos Boot DC Buzz Estefadeh kon va be dostanet moarefy kon montazeret hastam khosh hal shodam
behshad
bye
اره باهات موافقه خیلی ها فراموش کردن...
نغمه های آشنایی مرده بر لبهای کوچه
نه صدایی؛
نه دگر آوای گرم آشنایی
بر خیابان های ساکت
مانده تنها ردپایی
آه بی سوز محبت ؛نفس سرد غم است
و دم خالی از عشق
مرگ درد آلودیست
که رسد پیشتر از مرگ وجود....
سلام
خیلی عالی بود پستی که درباره مادر نوشته بودید حرف دل منم بود .
همیشه موفق و سربلند باشید
سلام
خیلی ممنون که باز به من سر زدی...
این سفیدی و سیاهی زندگی برای همه مبهم و پیچیده است...
وبلاگ نویسی همیشه همین طوره .
یه عده فکر می کنن اگه مطالب وبلاگ دیگران را توی وبلاگشون بنویسن مخاطب پیدا می کنن و شاید هم از مطلب شما خوششون میاد و خلاصه دل و میزنن به دریا و مطلب رو کش میرن .
برای وبلاگتون باید راست کیک ممنوع نرم افزاری بگذارید تا شاید کمی دزدیش کمتر بشه .
به فراموشی نسژارده اند بی توجه شده اند خود را گم کرده اند و همین دیگر چیزی خوشحالشان نمی کند برای همین همه چیز بی رنگ شده است برایشان برای من برای تو
دختر کوری تو این دنیای نامرد زندگی میکرد .این دختره یه دوست پسری داشت که عاشقه اون بود.دختره همیشه می گفت: اگه من چشمامو داشتم و بینا بودم همیشه با اون می موندم یه روز یکی پیدا شد که به اون دختر چشماشو بده. وقتی که دختره بینا شد دید که دوست پسرش کوره. بهش گفت :من دیگه تو رو نمی خوام برو. پسره با ناراحتی رفت و یه لبخند تلخ بهش زد و گفت :مراقب چشمای من باش
salam bazam oomadam kheili mamnoon azinke behem sar zadi
mesle hamishe fogholade bood man ke harchi mikhoonam sir nemisham rasesh har dafe webeoon ro save mikonam
ta beoonam ba degha o hoselee bishtar bekghoonameshoon
inam az tarafe man:
(( یه جوری یه چیزی یه جایی یه کسی یه وقتی
صبر داشته باش صبر داشته باش .))
همیشه موفق باشی.
rasti ina ro ba kborde win neveshtam joonam dar raft
bye
سلام
جالب بود
موفق باشید
من اپ هستم و منتظر حضورتان
سلام دوست خوب
من هم اینگونه می بینم:((
من از این به بعد دراین دیارم
stubborn_girl_alone.persianblog.com