نمیخواهم چیزی بنویسم . اما هر روز که میگذرد .دلتنگی هایم چون
مهمان ناخوانده ای حریم احساسم را لکه دار می کنند. و من از جبر
و نه اختیار بغض های نیمه فرو خورده ام را بر روی برگ های دفتر
منعکس می کنم. با این که بقول سهراب دیروز زندگی را جور دیگر
دیده بودم و برای فرداهای نیامده سایه روشن های آبی کشیده بودم و
نقطه سر خطهای بی پایان را با فاصله های کم کنار هم گذاشته بودم
که مبادا حضور کلمات شکسته و تنها را احساس کنند و غربت را
ضمیمه ورق های مچاله شده دفتر . اما این بار هم نشد که سکوت کنم
و نگویم چگونه در لحظه لحظه های تنهایی می شکنم وقتی می دانم
هر چقدر هم که بخواهم دیگر نمیتوانم دیوار های قفس را بردارم و
از دریچه دنیا پرواز را آغاز کنم.
سلام
خیلی قشنگ بود از اینکه برگشتید خوشحالم و برای شما آرزوی سلامتی دارم .
سلام دوست عزیز
یه مدت پستاتونو می خوندم و نظری نمی تونستم براتون بذارم ولی اینبار...
هیچ روز زندگیمون اونجوری که ما می خوایم پیش نمی ره
دود می خیزد ز خلوتگاه من
کس خبر کی یابد از ویرانه ام؟؟؟
اگه بخواید می تونید فارغ از همه دلتنگی ها و غم ها پرواز کنید و اونا رو تو آسمون وسیع طوری رها کنید که دیگه سراغتون نیان.
شاد باشید و همیشه خندان
چرا سکوت بی تو بودن را انتهایی نیست
چرا شب ظلمانیم را پایانی نیست
چرا ز بودن تو نشانی نیست
من هنوز هم با تو ام
با تمام نبودن هایت
اگر یک روز بغض گلوت رو فشرد،خبرم کن بهت قول نمیدم
که میخندونمت ولی میتونم باهات گریه کنم
اگر یک روز خواستی در بری حتما خبرم کن قول نمیدم
که ازت بخوام وایسی اما میتونم باهات بدوم
اگر یک روز نخواستی به حرفای کسی گوش کنی
خبر کن.قول میدم که خیلی ساکت باشم.
اما.....اگر یک روز سراغم رو گرفتی و خبری نشد.....
سریع به دیدنم بیا احتمالا بهت احتیاج دارم
با امضای صفحه یادبود هیجده تیر مرهمی بر زخم داغدیدگان این روز عزیز باشیم
www.nasour.blogfa.com
بعضی وقتا اونقدر تو تنهایی غرق میشیم
که حتی وجود خودمون هم یادمون میره
وجود با ارزشت رو دست کم نگیر!
دلت شاد و لبت خندان
پیروز باشی
از ازیبایی روحت
فقط دلتنگی وجود من میماند و بس!
سلام
با اینکه اولین باری بود که به اینجا ااومدم ولی اصلا احساس غریبی نکردم .
امیدوارم که از این حس تا به حال رها شده باشی.
شاد باشیو سربلند
یا علی
چرا اگه بخوای میتونی..
هر چی مینویسم پست نمیشه.خسته شدم!